loading...
خاطره پسر عاشق
عاشق ترین عاشق بازدید : 5 جمعه 15 فروردین 1393 نظرات (0)

خاطره از پسر عاشق

پسری که تغریبا 12 سال سن داشت در عروسی عمویش دختری را دید که تا حالا ندیده بودش  دختر از فامیل های پسر بود .

دختر 11 ساله بود. و در عروسی عموی پسر ، پسر عاشق دختر شد.

در عروسی کم کم یه حسی به دختر پیدا کرد و بعد از رفتن دختر و دور شد از پسر ، پسر عاشق و تر میشد و طاقت دوری دختر را نداشت. دختر در یک شهر دیگر زندیگی میکرد.

و همچنان عاشق عاشق تر میشد تا زمانی که در یک عروسی فامیل های دیگه آن دختر را دید (از دور) و همچنان در چند عروسی دیگه دختر را دید.

و عید پسر همراه با خانواده اش به خانه مادر بزرگ دختر رفتند و دختر را آنجا دید ولی دختر توجه چندانی به پسر نکرد . . . این داستان ادامه دارد

 

نتیجه:
 

1.پسر و دختر به هم میرسند

2.پسر شکست عاشقی میخورد  

 

نتیجه را در سال بعد خواهید دید.  

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 33